بی بی خانوم اولین زن روزنامه نگار

 

 

بی بی خانوم اولین زن روزنامه نگار

 

براى مشروطيت پول جمع مي‌كرد. اسلحه جمع مي‌كرد و مى‌فرستاد به مجلس, در يكى از اين پولها و اسلحه‌هايى كه براى نماينده‌ها فرستاده بود، نوشته اگر خيانت کنيد اين لچك من به سرتان! لچك را هم با نامه فرستاده بود"

بی بی استرآبادی يا بی بی خانم در سال 1274 ه.ق به دنيا آمد, پدر وی محمدباقرخان استرآبادی از بزرگان گرگان و مادرش خديجه خانم معروف به ملاباجی از نديمه های يکی از زنان ناصرالدين شاه (شکوه السلطنه) بود.

بى بى خانم بيست و دو سالش بود که با موسى خان وزيرى از صاحب منصبان بريگاد قزاق ازدواج می کند که حاصل آن هفت فرزد بود, معروفترين شان کلنل علينقی وزيری موسيقی دان و پايه گذار هنرستان موسيقی و ارکستر ملی و حسن وزيری (نقاش) می باشند

ادامه نوشته

سرو آزاد

 

سرو آزاد

 

  ای میهن ای داد!

از آشیانت بوی خون می آورد باد!

آنجا چه آمد بر سر آن سرو آزاد!

ترانه ای که پیش آموختن انگار از بر بودیم

ترانه ای که پیش از آموختن انگار  بر بودیم

 

هنگامی که صدای پایشان پشت در ،آن بیرون،آن طرف پنجره،همچون میهمانی که هزاران

سال است منتظر اویی که بیاید می شنوی

هنگامی که اولین قطرات باران که از آسمان روان می شوند، دوان دوان خود را به زمین سرد و بی روح که ساخته و پرداخته ی دست و ذهن توست میرسانند

حتی مدتها پیش از این،هنگامی که بوی تنشان را قبل از حضورشان در هوا احساس می کنی

سرودی ،ترانه ای،جنبشی،جریانی،و احساسی در درونت ،روی پوست تنت آغاز می شود وحتی اگر دانش آموزی در س خوان هم نبوده باشی،حتی اگر خاطراتت رنگ و رو رفته،غبار گرفته و خاک زمان بر چهر نشسته باشد،بدون اینکه بخواهی از روی دست کسی تقلب کنی،یا چشم بر دهان همکلاسیت که روبروی تو آن طرف پشت نیمکت نشسته

و درسها را به تو میرساند داشته باشی،خود ترانه را جاری می سازی

ریتم موزون و هماهنگ و نرم آنرا که آهنگ طبیعت است،از درون طبیعت خویش نجوا می کنی

و دوست می داری که همراه با قطرات عشق،آگاهی و... بر سرزمین مادریت بر روح حقیقی طبیعت جاری شوی و در عمق آن فرو روی و تورا بر خویش جاری سازد و در آغوش خویش جای دهد و صدای ترانه ات در آن طنین افکند،

صدای ترانه ایی،فریادی وگاه ناله ای مشترک،هم زبان و همراه..

مهدی

 باز باران،
با ترانه،
با گهرهای فراوان
مى خورد بر بام خانه.

من به پشت شيشه تنها
ايستاده
در گذرها،
رودها را اوفتاده.

شاد و خرم
يک دو سه گنجشک پر گو،
باز هر دم
می پرند اين سو و ان سو.

می خورد بر شيشه و در
مشت و سيلی
آسمان امروز ديگر
نيست نيلی.

در ادامه نسخه کامل شعر باز باران اثر گلچین........نظر فراموش نشود

ادامه نوشته

حسین وارث آدم

 

حسین وارث آدم

و لتکن منکم امه یدعون الی الخیر

هر انقلابی دو چهره دارد

چهره اول(خون)

چهره دوم(پیام)

شهید قلب تاریخ است

همچنانکه قلب به رگهای خشک اندام خون حیات زندگی میدهد.

آنها که رفته اند کاری حسینی کرده اند و آنها که مانده اند باید کاری زینبی کنند و گرنه یزیدی اند.

فتوای حسین اینست:آری در" نتوانستن" نیز" بایستن" هست

عاشورا زانوی مهربان سر نهادن و دامن مَحرم گریستن نیز هست

و در این فاجعه ی هولناک بشری،هر کسی فاجعه ی خویش را نیز مینالد

و دل هایی که در این روزگار،نه حق انتخاب،که حق احساس و

چشم هایی که نه نگاه،که حق اشک

وحلقوم هایی که نه فریاد،که حق ناله نیز ندارند

از عاشوراست که حق های از دست رفته خویش را هر ساله می ستانند

دکتر علی شریعتی

 

حکایت

حکایت

روزی خلیفه بهلول را گفت:

که چرا شکر خدای بجای نمی آری که تا من بر شما حاکم شده ام،طاعون از میان شما دفع شده است؟

گفت خداوند عادل تر از آنست که در یک زمان دو بلا بر ما گمارد!!!!

پریا

 پریا

يكي بود يكي نبود
زير گنبد كبود
لخت و عور تنگ غروب سه تا پري نشسه بود
زار و زار گريه مي كردن پريا
مث ابراي باهار گريه مي كردن پريا.
گيس شون قد كمون رنگ شبق
از كمون بلن ترك
از شبق مشكي ترك
روبروشون تو افق شهر غلاماي اسير
پشت شون سرد و سيا قلعه افسانه پير

  احمد شاملو*

ادامه نوشته